میزان و ارزش اطلاعاتی که نیویورک تایمز، فقط در طول یک هفته به خواننده خود میدهد، معادل کل اطلاعاتی است که یک شهروند قرن 18 میلادی، در طول عمرش به دست میآورده است. سال 2011، میزان اطلاعات دریافتی یک فرد در هر روز، پنج برابر اطلاعاتی بود که به صورت روزانه در سال 1986 دریافت میکرده است. امروزه، به صورت متوسط در هر روز، آنهم فقط در زمانهای فراغت و استراحت، معادل 100 هزار کلمه مقابل چشم و گوش ما قرار میگیرد.
با احتساب تصاویر، کلیپهای ویدئو و فیلم، هر کدام از ما روزانه با 34 گیگابایت اطلاعات مواجه میشویم و این، همه به مدد انواع رسانهها در دوران ماست. ما در عصر اشباع اطلاعاتی زندگی میکنیم و مگر میشود در این دوران با این ویژگیها زیست و رسانه را نشناخت. رسانهها میکوشند امیال و باورها را کنترل و هویت ما را بسازند. رسانه، از بزرگترین بازیگران دوران ما است و تربیت رسانهای، بخش مهمی از شخصیت انسان مدرن را شکل میدهد. از همین رو، فراگیری سواد رسانهای و دانش مغالطات، به عنوان یک سواد پایه برای همه شهروندان دنیای جدید، ضروری دانسته شده است. این بخش از سلسله مباحث دوران ما در قالب آموزش سواد رسانهای به این مهم میپردازد.
امروزه، «سواد رسانهای»، دانشی است که کشورهای مختلف به دنبال نهادینهسازی آن در میان مردم خود هستند. مجموعه مباحث «دوران ما» نیز چنین رسالتی را برای خود در نظر دارد. این بحث، مقدمه و نخستین گام برای ورود به مرزهای این دانش جدید و راهبردی است. شناخت تحلیلی رسانه (رسانهشناسی) فارغ از نوع و ابزارهای آن و تأثیرات گسترده آن در هویتبخشی انسانهای عصر جدید، موضوع اصلی این بحث است. علاوه بر این، با تحلیل «چرایی نیاز به سواد رسانهای»، زمینه مناسب برای رسیدن به «چیستی سواد رسانهای» و تعریف مناسب و دقیق آن آماده میشود. تأثیر رسانه در سبک زندگی و مهندسی سرنوشت آدمی، صنعتی شدن اقناع در دوران ما (صنعت رسانه) و اشباع اطلاعاتی ناشی از آن، ابعاد تأثیرگذاری گسترده رسانه و اقتدار آن در معادلات دوران ما، کارکردهای مختلف رسانه در عصر جدید و به ویژه نقش آن در نظارت بر اصحاب قدرت و حفظ دموکراسی از جمله مواردی است که در این کتاب بدان پرداخته شده است. از سوی دیگر، میزان تأثیرگذاری رسانهها در مدیریت تودههای گسترده آدمیان، به گونهای بوده که بسیاری از فرهیختگان و کارشناسان را به شدت نگران کرده؛ آنها این اقناع صنعتی را اقناعی دلهرهآور میدانند و دلایـل مختلفی را در این زمینه اقامه میکنند. جنگ نرم و قدرت نرم از جمله موارد مرتبط با رسانهها در دوران ما است که ضرورت آشنایی و آمادگی را برای ملل مختلف توجیهپذیر میکند. چاپ نخست این کتاب، در سال 1400 توسط انتشارات مدرسه عرضه شده است.
این بحث، با مروری بر مفاهیم بیان شده در کتاب «مهندس تازه به دوران رسیده» با گذر از چرایی نیاز به سواد رسانهای به «چیستی» آن میپردازد. تحول معنای سواد و سوادآموزی در دوران ما و به دنبال آن، ضرورت فراگیری دانش و مهارت جدیدی به عنوان «سواد رسانهای» و بالاخره چیستی و تعریف و شناخت اجزای این دانش، بخش اول این بحث را شکل دادهاند. معرفی پنج پرسش کلیدی ورود به فضای سواد رسانهای از جمله مباحث مهم این کتاب است. در ادامه، با بیان انواع مثالها و تمرینها (تصاویر، کاریکاتور، پویانمایی، فیلم سینمایی، متون مکتوب و...) به معرفی ساختار منطقی و مناسب سواد رسانهای و هم چنین اجزاء و سیلابسهای آن پرداخته شده است. تلاش بر این بوده که این کتاب به تنهایی، نماد و نمونهای از آموزش سواد رسانهای در ابعاد کوچک باشد. چاپ نخست این کتاب، در سال 1400 توسط انتشارات مدرسه عرضه شده است.
پس از آشنایی با قدرت و کارکردهای گسترده رسانه و هم چنین شناخت ساختار سواد رسانهای به عنوان دانش مورد نیاز در عصر اشباع اطلاعاتی، در این کتاب به تحلیل پرسش اول و پنجم از مجموعه پرسشهای پنجگانه کلیدی رایج در آموزش سواد رسانهای پرداخته خواهد شد. در پرسش نخست، یعنی «چه کسی این پیام را فرستاده؟»، موضوع و اهمیت فرستندهشناسی در تحلیل هوشمندانه پیام مورد تحلیل واقع خواهد شد. همچنین در پرسش پنجم، یعنی «چرا این پیام فرستاده شده است؟» مورد واکاوی قرار خواهد گرفت. روشن است که پاسخ این پرسش، هدف نهایی هر تحلیل در سواد رسانهای است. اقتصاد توجه، مهندسی غفلت، پدیده بیطرفی و بیسانسوری، تأثیر فضا، زمان و مکان ارسال پیام در تحلیل آن، انحصار رسانه، آشنایی با فضای حاکم بر تولیدکنندگان بزرگ آثار رسانهای و انگیزههای ایشان... از جمله موارد مهم در آموزش رسانهای است که در تحلیل دو پرسش کلیدی فوق مورد توجه قرار گرفته است. چاپ نخست این کتاب، در سال 1400 توسط انتشارات مدرسه عرضه شده است.
«دنیای قشنگ نو» نام رمان معروف آلدوس هاکسلی است. آیا «دوران ما» نمادی از این دنیای قشنگ است یا آن که بیشتر به جهان مورد نظر جورج اورول در رمان «1984» جورج اورول شبیه است؟ این بحث، با مقایسه میان این دو دیدگاه و بررسی نتایج آن به تحلیل موارد زیر میپردازد: • مهندسیهای کلان و فراگیر اجتماعی در دوران ما، در عمل چه عناصری را از این دو دنیا و با چه شکلی اعمال کردهاند؟ • انسان مدرن در دنیای امروز نوعاً چه شخصیتی دارد و به دنبال چیست؛ گمشدهاش کدام است و چه تفاوتهایی با انسان سنتی دارد؟ • دینورزی و خانواده و تربیت در این دو نظام چگونه تصویر شدهاند و در دنیای ما چه شکلی یافتهاند؟ • دنیای قشنگ نو، چه تکنیک اقناعی را برای مهندسیهای اجتماعی مورد نظرش پیشنهاد میکند؟ • مهندسی غفلت بر اساس ایده «مهندسی رضایت» پدر روابط عمومی، ادوارد برنایز چیست وچه ارتباطی با «دوران ما» دارد؟ آیا دوران ما، دوران انسانهای سرگرم و بیتفاوت است؟ • آیا میتوان ادعا کرد که «مهندسی غفلت مبتنی بر تکثیر لذت» یکی از مضامین بزرگ تولیدات رسانهای در دوران ماست که فراگیری «سواد رسانهای» بدون توجه عمیق به آن ناممکن است؟ • چه تکنیکهای اقناعی و چه ارزشهایی (دو پرسش از پرسشهای پنجگانه کلیدی سواد رسانهای) در جهت اعمال اهداف «دنیای قشنگ نو» در آثار رسانهای امروز، مورد استفاده قرار میگیرد؟
در این بحث با تحلیل گزیدهای از فیلم «سیمون» اثر شرکت تایموارنر میکوشیم به پاسخ پرسشهای زیر نزدیک شویم: • ترسیم معنای لغوی و اصطلاحی «روح زمان» در ادبیات امروز جهان چیست و اهمیت و جایگاه اصطلاح «روح زمان» از منظر گوگل و سایر موتورهای جستجو کدام است؟ • شناخت «دوران ما» بدون شناخت روح حاکم بر این دوران، شناختی ناقص خواهد بود؛ «روح زمان» ما چیست؟ چگونه میتوان در جستجوی این روح برآمد؟ • آیا دوران ما مصداقی از یک «دنیای قشنگ نو» است؟ چه شواهدی بر این امر وجود دارد؟ • چه مصادیقی برای گذشتن انسان مدرن، «عصر غفلت» و رسیدن به «عصر تغافل» وجود دارد؟ • آیا «بتهای مصرف» در «دوران ما» جایگزین «بتهای توليد» شدهاند؟ • پدیده تکرار مکررات و تولید «شبه ماجرا» در آثار رسانهای چه آثاری به دنبال دارد؟ • چه رابطهای میان «خوشگذرانی» و «خوشبختی» در «دوران ما» وجود دارد؟ • نقش رسانهها در این میان چیست و این بحث چگونه به ارتقای «سواد رسانهای» شهروندان یاری میرساند؟ • چه تکنیکهای اقناعی و چه ارزشهایی (دو پرسش از پرسشهای پنجگانه کلیدی سواد رسانهای) در جهت اعمال اهداف «دنیای قشنگ نو» در آثار رسانهای امروز، مورد استفاده قرار میگیرد؟
به دنبال طرح مسئله نیاز به ایجاد سواد رسانهای، نقد و بررسی صنعت سرگرمی به عنوان یکی از قویترین و جدیترین مهندسان عصر جدید، ضروری است. از همین رو، یک پدیده رسانهای و اجتماعی مهم و فراگیر، یعنی «اطلاعات زرد» در این بحث، مورد بررسی قرار میگیرد. این تعبیر، توسعهیافته مفهوم «روزنامهنگاری زرد» است و نتیجه آن اضافه بار اطلاعاتی زیاد روی ذهن نسل امروز خواهد بود. این اطلاعات مصداقی است از تعبیر تاریخی آلدوس هاکسلی، با این مضمون که «آن قدر اطلاعات بیفایده به ما بدهند که جا برای اطلاعات اساسی باقی نماند!» تنقلات اطلاعاتی، به جای خوراک مغذی روح از طریق طرح بتهای مصرف و جایگزینی با بتهای تولید، بخش عمدهای از فضای رسانهای «دوران ما» و در نتیجه سبک زندگی این عصر را شکل دادهاند. تشریح فرآیند حرکت از «اطلاعات زرد» به «زندگی زرد» پیام مهم این بحث است. توصیه میشود سه گانه «دنیای قشنگ نو»، «روح زمان» و «سرگرمی به رنگ زرد» با هم دیده شوند تا بخش قابل توجهی از مضامین رسانهای در دنیای امروز شناخته شود و به دنبال آن نیز نگاهی عمیقتر به «دوران ما» شکل گیرد.
پرسش دوم از مجموع پنج پرسش کلیدی سواد رسانهای به دنبال آن است که در «ارسال این پیام، چه تکنیک خلّاقانهای به کار گرفته شده است تا توجّه مخاطب را جلب کند؟ (آشنایی با تکنیکهای اقناعی)» به بیان دیگر، شناخت تکنیکهای اقناعی و مغالطات، بخش مهمی از آموزههای «سواد رسانهای انتقادی» است. این بحث، عهدهدار این مهم است و تکنیکهای فراگیر و مهم را مورد تحلیل قرار میدهد و در بحث «ماساژ پیام 2» تکنیکهای سطح بعدی معرفی میشوند. هر کس که نیازمند خلق پیام مؤثر است، نیازمند این بحث نیز خواهد بود. انسان، موجودی است اجتماعی و این عبارت، یعنی هر انسان نیازمند آشنایی با تکنیکهای اقناعی است. از سوی دیگر، آشنایی با ترفندهای القای مؤثر یک پیام باعث خواهد شد، فرد در مقام این تکنیکها بیدفاع رها نشود و ناآگاهانه، تحت تأثیر پیامهای مختلف قرار نگیرد. این مهم، در عمل، بخش حساسی از آگاهیبخشی و مقاومسازی در مقابل پدیدههای منفی رسانهها را تدارک می بیند.
این بحث، در واقع جلد دوم از مجموعهای است که عهدهدار آموزش تکنیکهای اقناعی و مغالطات در آثار رسانهای است. ابرتکنیکها در جلد نخست، با عنوان «ماساژ پیام 1» ارائه شد و بخش دیگری از این موارد؛ در این بحث مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
رسانه، ابزار پیام است یا خود پیام؟ این پرسش مارشال مک لوهان پدر علم ارتباطات، و مبدع مفهوم «سواد رسانهای» است. نیل پستمن، استاد دانشگاه نیویورک معتقد است حداقل در مورد تلویزیون، پاسخ این است که تلویزیون بر روی پیام، اثر خاص خود را گذاشته و رنگ و بوی سرگرمی به آن میدهد. به بیان دیگر ذات تلویزیون برای ارائه محصولات رسانهای سرگرمکننده، مناسبتر است و مخاطبان بیش از هر چیز برای سرگرم شدن به تلویزیون مراجعه میکنند. در این بحث، به تزریق سرگرمی به موضوعات مختلفی چون «دین» و «خبر» در فضای تولیدات رسانهای خواهیم پرداخت و به دنبال آن به مناسبت نیز، در موضوع «سینمای دینی» مطالبی ارائه خواهد شد. اگر این مضمون را قبول کنیم، باید برای هر پیام، ابزار مناسب آن را پیشبینی کنیم. رسانهشناسی و شناخت ابزارهای رسانهای، یکی از پرسشهای پنجگانه سواد رسانهای است که در این بحث به آن پرداخته خواهد شد.
این بحث، تمرینی برای درک بهتر آموزههای سواد رسانهای است و پنج پرسش کلیدی آن را در بستر رایجترین کتب آموزش زبان انگلیسی در جهان تحلیل میکند. موارد دیگری نیز از این رهگذر مورد بررسی قرار میگیرند که عبارتند از: • بررس نحوه آموزش غير مستقيم سبک زندگی. • بررسی رابطه سبک زندگی و دین و یا سبک زندگی به مثابه دین و تحلیل آن در این کتب. • تعقيب شاخصههای فرهنگ اومانیستی و ترسيم دنيای قشنگ نو آلدوس هاکسلي در این قالب. • اشارهای به روند پر شتاب مرگ زبانها و يکسانشدن زبان در راستای نوعی يکسانانديشي جهاني.
فوتبال، به حق یکی از پدیدههای جالب و بینظیر دوران ماست. فوتبال، رسانهایترین پیام دوران ماست. فوتبال آن قدر مهم است که میتوان مدعی شد با شناخت ابعاد مختلف فرافوتبال در این دوران، میتوان به بینش مناسبی در شناخت «دوران ما» نیز دست یافت؛ پس فوتبال آینهای مناسب برای دیدن «دوران ما» خواهد بود. در این بحث هم چنین فوتبال به عنوان یک پدیده رسانهای مورد تحلیل قرار خواهد گرفت و پیامهای آشکار و پنهان آن ترسیم خواهند شد تا تمرینی مفید برای آموزش سواد رسانهای باشد. موارد دیگری نیز از این رهگذر مورد بررسی قرار میگیرند که عبارتند از: • بررسي کارکردهای مثبت و منفي فوتبال در «دوران ما». • بررسی مثلث طلایی قدرت (پول + نفوذ + غفلت) در پدیده فوتبال. • ارتباط وثیق جهانيسازی و فوتبال. • رابطه صنعت سرگرمي، اقتصاد، شرکتها، مافیاها، سیاست و... با فوتبال. • بررسی تحلیلهای جامعهشناسانه و روانشناسانه از فوتبال. • تحلیلی بر رابطه سکولاریسم و فوتبال و کارکردهاي دينورزانه آن. • فوتبال آینهای مناسب برای ترسیم تعامل با دنیای جدید در امر هدایت و مدیریت زندگی.
رسانه (ابزارهای ارسال پیام) منحصر به رسانههای تصویری و مکتوب نیستند؛ از جمله برای برخی اسباببازیهای فراگیر، از جمله پرفروشترین عروسک در سطح جهان، یعنی «باربی» نیز میتوان جایگاه رسانهای قائل شد. این بحث نیز نوعی تمرین و آموزش سواد رسانهای با هدف بالا بردن قدرت تحلیل و شناخت «دوران ما» از رهگذر بررسی «باربی» است. موارد دیگری نیز از این رهگذر مورد بررسی قرار میگیرند که عبارتند از: • شناخت و اهمیت بازی و اسباببازی و عروسک. • رابطه باربی با مثلث طلایی قدرت در صنعت سرگرمی. • جنگ عروسکها در «دوران ما» و تحلیل تکنیکهای اقناعی اختصاصی تاثیر و نفوذ باربی در مخاطبان. • درس بزرگ در تفسیر خوشبختی به عنوان یک پیام رسانهای باربی و تبیین فلسفه زندگی برای باربیها در «دوران ما».
پیشتر در دو بحث «روح زمان» و «سرگرمی به رنگ زرد» به ارائه شواهد و مصادیقی از دنیای امروز در جهت تثبیت ایدههای آلدوس هاکسلی در رمان دنیای قشنگ نو برآمدیم. اینک در این بحث، به شواهدی که نشان میدهد «دوران ما» به برخی شاخصههای وحشتناک رمان 1984 جورج اورول نیز رسیده، خواهیم پرداخت. موارد دیگری نیز از این رهگذر مورد بررسی قرار میگیرند که عبارتند از: • بررسی ابعاد نظارت و کنترل از راه دور انسانهای عصر جدید و حذف و کمرنگ شده حریم خصوصی در پدیدههای مختلف تکنولوژیک. • پافشاری بر ضرورت شناخت روی دوم سکه در فناوریهای جدید از جمله تلفن همراه و کارت اعتباری و... • آشنایی با برخی ابعاد مهم دو پدیده بزرگ «دوران ما»، یعنی گوگل و فیسبوک، به نمایندگی از موتورهای جستجو و شبکههای اجتماعی. • آشنایی با شبکه اشلون و تحلیل دو فیلم هالیوودی مرتبط با آن در جهت ایجاد و تمرین سواد رسانهای محتوایی. • ایجاد تعادل نسبت به علوم تجربی و فناوری در جهت جلوگیری از شیفتگی افراطی در مقابل آنها. • بیان عصر کنترل و عریانی خبر و جهان شیشهای و مزایا و معایب آن. • اشارهای دیگر به بحث تئوری توطئه و يا توهم آن.
شناخت بهتر صنعت سرگرمی، به عنوان یکی از مؤثرترین و جدیترین ابزارهای مهندسی اجتماعی در عصر جدید، ضروری است. از همین رو دو صنعت سرگرمی غیر رسانهای که در مهندسی غفلت در دوران ما نقش بسزایی دارند، در این بحث به بررسی گذاشته شده و از دریچه آنها به «دوران ما» نگریسته میشود. این دو صنعت عبارتند از: صنعت مواد مخدر و روانگردان و صنعت مشروبات الکلی. موارد دیگری نیز از این رهگذر مورد بررسی قرار میگیرند که عبارتند از: • رابطه این دو صنعت با مثلث طلایی قدرت (پول و نفوذ و غفلت). • تأکیدی مجدد بر اصل بزرگ و کلید تحلیل «دوران ما» (هر چیزی را که میتوان، باید فروخت). در صورتی که این بحث بعد از مطالعه کتاب «بزرگ استراتژیست دوران» طرح گردد، جلوه خاصی در شناخت جبهه جنگ غفلت و عبور به مرز تغافل خودساخته خواهد بود.
همچنان به دنبال پاسخ به این پرسش هستیم که «رسانه خود پیام است یا ابزار پیام؟». آیا رسانه در دوران ما، تربیت خاصی را بر مخاطبان خود تحمیل میکند؟ آیا مثلاً اینترنت ابزار پیام است یا خود پیام و اگر اینترنت یا شبکههای اجتماعی خود پیام است، پیام آن چیست؛ و تاثیرش در تربیت انسانی و هویتی نسل جدید کدام است؟ در این بحث، به مواردی از این قبیل پرداخته خواهد شد: • آیا وبگردی و ریزخوانی و جزءخوانی در این فضا، در شکلدهی خواسته یاناخواسته شخصیت انسان مدرن مؤثر است؟ • تاثیرات تربیتی نهیلیستی و حذف تفکر سلسله مراتبی در فضای کاری اینترنت برای وبگردان چه میزان جدی است؟ • آیا تربیت شبکهای رابطهای با کم شدن تمرکز و تفکر و تحقق عصر گسیختگی دارد؟ • مصادیق «توهم دانایی» یا «جذابیت نادانی» چیست؟ • رشد ناشکیبایی و ایجاد فرهنگ سه خطی در تربیت شبکهای چگونه شکل گرفته است؟ • پدیدههای چون «هویت چهل تکه»، «پلورالیسم عملی» و «بیماری سخت حیرت» در رابطه با تربیت شبکهای چگونه تحلیل میشوند؟ • نمایشی شدن زندگی در دوران ما چه معنایی دارد؟
رسانه (ابزارهای ارسال پیام) منحصر به رسانههای تصویری و مکتوب نیستند؛ از جمله برای برخی اسباببازیهای فراگیر، از جمله بازیهای رایانهای نیز میتوان جایگاه رسانهای قائل شد. در این بحث به این بازیها به عنوان بخشی از «ابزار پیام شناسی» در منظومه سواد رسانهای پرداخته خواهد شد. در آموزش سواد رسانهای باید مضامین فراگیر رسانهای نیز مورد تحلیل قرار گیرد که برای این بحث، تحلیل مضمون «خشونت» برگزیده شده است.
در ادامه روند مضمونشناسی در مجموعه آموزشهای سواد رسانهای چارهای نیست جز آن که به یکی از مضامین مهم این آثار یعنی سوژه «عشق، شهوت و اباحهطلبی» پرداخته شود. این مضمون، بخش قبل توجهی از فضای مصرف رسانهای را شکل میدهد و ارتباط وثیقی با فلسفه دنیای مدرن یعنی «اومانیسم» دارد و به همین دلیل، بخش مهمی از سبک زندگی انسان جدید را شکل داده است.